تربیت-مهارت و دانش؛ دو رویکردِ آموزش هنر در ایران
کد مقاله : 1072-3RDARTCONF
نویسندگان
مریم صلاحی *1، اسماعیل عظیمی2
1دانشجوی دکترای هنر اسلامی دانشگاه تربیت مدرس
2عضوهیات علمی
چکیده مقاله
پژوهش حاضر به بررسی دو رویکرد اصلی در نظام آموزش هنر ایران یعنی آموزش سنتی و آموزش آکادمیک می‌پردازد. مسئله پژوهش بر محور تفاوت‌ها و شناخت شاخصه‌ها و محدودیت‌های این دو نظام آموزشی استوار است. آموزش سنتی مبتنی بر نظام استاد-شاگردی بر تربیت اخلاقی و انتقال عملی مهارت‌ها تأکید داشته و نقشی محوری در حفظ و تداوم سنت‌های هنری ایفا کرده است. در مقابل، آموزش آکادمیک که از دوره قاجار و به‌واسطه اصلاحات اجتماعی و جریان مدرن‌سازی ظهور کرد با محوریت دانش نظری، ساختار منظم و خلاقیت فردی سعی در پاسخ به تحولات و نیازهای جامعه معاصر ایران داشته است. هدف این پژوهش تحلیل شاخصه‌ها و محدودیت‌های هر یک از این نظام‌ها و ارزیابی تأثیر آن‌ها بر تحول هنر ایران است. در این راستا پژوهش به پرسش‌هایی زیر پاسخ می‌دهد؛ مبنای نظام آموزش سنتی و آکادمیک در هنر ایران چیست؟ چه شاخصه‌ها و محدودیت‌هایی برای هر کدام از این وجوه آموزشی میتوان شناسایی کرد؟ پژوهش به روش مروری و با بهره‌گیری از شیوه توصیفی-تحلیلی تدوین شده است. در فرایند گردآوری اطلاعات از منابع معتبر کتابخانه‌ای شامل کتب تخصصی، مقالات علمی و اسناد مرتبط با تاریخ آموزش هنر در ایران استفاده شده است. نتیجه پژوهش نشان می‌دهد که نظام‌های آموزش سنتی و آکادمیک در هنر ایران هر یک با شاخصه‌های منحصربه‌فرد خود نقش مؤثری در حفظ و توسعه هنر ایرانی ایفا کرده‌اند. آموزش سنتی با تأکید بر تربیت اخلاقی، مهارت‌محوری، و انتقال هویت فرهنگی بستر پایداری برای حفظ اصالت‌های هنری فراهم کرده است. در مقابل، آموزش آکادمیک با تمرکز بر دانش نظری، پژوهش، و خلاقیت، توانسته است هنر ایران را با تحولات و نیازهای معاصر سازگار کند.
کلیدواژه ها
آموزش هنر، شیوه سنتی، شیوه آکادمیک، تربیت، مهارت، دانش نظری
وضعیت: پذیرفته شده برای ارسال فایل های ارائه پوستر